استادیار گروه الهیات، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران.
چکیده
یکی از مهم ترین مسائل و چالش های مباحث کلام جدید و فلسفه ی دین در عصر حاضر وآینده زندگی بشر، چگونگی نسبت علم با دین و نسبت عقل و آزاداندیشی بادین است. این دو، پرسش بنیادین و دیرینه ی روزگار ما هستند که بیشک برای پاسخ به این پرسش های بنیادین در قرآن و کتاب مقدس باید از متد درون دینی استفاده کرد؛ نه برون دینی. مروری کوتاه بر تاریخ کلیسا نشان میدهد یکی از دلایل تقابل کلیسای قرون وسطی با علم و به تبع آن آزاداندیشی، برداشت آباء کلیسا از نصوص دینی است که باصراحت دانایی را نوعی عصیان درمقابل خداوند میدانند. حال آنکه در قرآن، علم، جایگاه ویژهای دارد و سبب خلافت الهی آدم، عنصر علم و دانایی اوست، نه عبادت وی. در قرآن و نصوص دینی، یادگیری علم واجب و دارای ویژگیهایی است که سایر واجبات آن ویژگی را ندارند. به عبارتی محدودیت های دیگر واجبات را ندارد. بر اساس آموزه های دینی، علم از جهت نوع، جنسیت، زمان و مکان محدودیتی ندارد. لذا با فهم درست از نصوص دینی، نگاه اسلام نه در تقابل باعلم قرار می گیرد نه درتقابل با عقلانیت، و به تبع این دو در تقابل با آزاداندیشی و نواندیشی هم قرار نمی گیرد؛ بلکه اسلام همواره مشوق علم، تعقل و تفکر است.